پایان پنج ماهگی به همراه عکس های قشنگ
سلام سارا جون من..... از این روزهابگم بهت...که چقدرشیرین وناز شدی وکمترگریه میکنی ولی کمی اخمو شدی وزود قهرمیکنی ....وقتی مثلاحوصله کسی رودوست نداشته باشی جیغ میکشی یعنی ساکتتتتتتتتتت.اگر دوست نداشته باشی کسی بهت دست بزنه بازهم جیغ میکشی یعنی دستم نزنننننننننن.خلاصه خیلی با این کارهات بانمک ترمیشی ومن وبابابزرگ کلی میخندیم . راستی یادگرفتی سرت بخارونی...چون چندروزی میشه سروصورتت ودورگردنت وزیربغلت کمی گرمی کرده وپرازدونه های ریزشده وخارش میدن توهم میخارونی ودست منومیگیری میبری جای سرت ومیخارونی... گاهی اوقات باخودت ادای گریه درمیاری مثل چندشب پیش رفتیم خونه خان دایی رضاتوراه داخل ماشین سرت بردی بالا وآسمون نگاه کردی وبا...
نویسنده :
مات سارا
20:24